مدیریت محصول استارتاپی را میتوان همسو کردن تیمهای مختلف فنی، کسبوکار، طراحی و غیره برای ارائه بهترین محصول تعریف کرد. مدیر محصول، نیازهای مشتری و بازار را به خوبی میشناسد، چشمانداز کسبوکار و نیاز اصلی مشتری را به تیم یادآوری میکند تا استارتاپ در میان چالشهای کسبوکار و کارهای اجرایی، هدف غایی خود را فراموش نکند. او همچنین، ارتباط و تعامل تیمهای مختلف را تسهیل میکند. انجام چنین وظایفی به داشتن مهارتها و دانستن تکنیکهای متنوعی نیاز دارد.
در این قسمت از ویدیوهای مدلینکست، هدیه اویسی، همبنیانگذار استارتاپ نیکسی درباره داستانسرایی، یکی از مهمترین مهارتهای مدیر محصول توضیح میدهد.
متن ویدیو «داستانسرایی، مهارتی مهم برای مدیران محصول»
برای اینکه مدیر محصول بتواند تمام فعالیتهایی را که توضیح داده شد، انجام دهد باید یکسری مهارتهای اصلی داشته باشد. داستانسرایی (storytelling)، مارکتینگ (marketing) و همدلی (empathy) از مهمترین آنهاست.
داستانسرایی (storytelling)
وقتی که اعضای یک تیم، سازمان، استارتاپ قرار است نیازهای یک مشتری را خوب درک کنند. و هرآنچه را که مربوط به آن محصول است و جزو حوزهی تخصص و فعالیتهای آنها هست به گونهای برنامهریزی و اجرا کنند که نیازهای آن مشتری پاسخ داده شود، لازم است که نیازهای مشتری به درستی برای آنها توضیح داده شود.
یکی از بهترین روشها برای اینکه این نیازها به درستی برای بخشهای مختلف تیم توضیح داده شود، این است که بتوانیم داستانسرایی خوبی برای آنها داشته باشیم. یعنی مدیر محصول باید خود را به جای یک مشتری بگذرد و خیلی ساده و راحت دغدغههای مشتری و اینکه چرا احتیاج دارد مشکلش به روش دیگری غیر از آنچه که در حال حاضر وجود دارد پاسخ داده شود و راه حل دیگری جایگزین آن شود را کامل بتواند به تیم توضیح دهد.
و این کار باید خیلی ساده و در قالب یک داستان اتفاق بیفتد. یعنی تمام اعضای یک تیم یا سازمان که نقشی در طراحی و تولید آن محصول دارند باید کاملا درک و حس کنند که مشتری چرا میخواهد از آن محصول استفاده کند.
مثلا اگر مخاطب ما جامعهای از پزشکان باشند که در مرحله تشخیص یا درمان بیمارن به یکسری ابزارها یا روشهایی احتیاج دارند که این فرآیند را با دقت یا سرعت بیشتر برای آنها انجام دهد، اینکه دقیقا این سرعت و دقت بیشتر در چه بخشی باید اتفاق بیفتد، چه نیازمندیهایی دارد، نتیجه آن باید به چه شکل باشد، چه فاکتورهایی را باید در نظر بگیرد تا قابل اعتماد شود، اینها همگی جزو دغدغههای مشتری است و تمام اعضای تیم باید با این دغدغهها آشنا شوند. داستانی که مدیر محصول برای تیم تعریف میکند از جنسی است که تمام این دغدغهها و نیازها در قالب آن داستان توضیح داده میشود.
به عنوان مثالی دیگر؛ اگر قرار است که محصول ما مشکلی را از سمت بیماران حل کند، باید دید دغدغه اصلی بیماران چیست و چرا نیاز دارند که به شکل دیگری به نیاز آنها پاسخ داده شود.
پس توانایی داستانسرایی (storytelling) قرار است با زبانی ساده و به روش داستان سرایی این نقش را داشته باشد. تجربه نشان داده که این روش یکی از بهترین روشها برای انتقال مفاهیم از سمت مشتری به تیم است.