نوآوری تکنولوژیک و اهمیت آن در حوزه سلامت
امروزه تاثیر تکنولوژی بر تمام ابعاد زندگی را میتوان بهصورت آشکار مشاهده نمود. پیشرفتهای سریع در تکنولوژیهای مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات بهویژه ارتباط بیسیم و سیار منجر به ظهور نوع جدیدی از زیرساخت اطلاعات شده که به طور بالقوه سبب پیدایش خدمات پیشرفته برای توسعهی مراقبتهای بهداشتی درمانی نیز شده است. بهکارگیری گجتهای هوشمند و تلفنهای همراه هوشمند نیز سبب ایجاد و گسترش زیرساختهای گذشته و همچنین بروز تکنولوژیهای جدید گردیده، بنابراین در این بازه از زمان هر کشوری نیازمند تدوین استراتژی و برنامهریزی اصولی و متناسب با شرایط موجود در حوزه سلامت دیجیتال است.
حال با چنین رویکردی باید پذیرفت که صنعت سلامت نیز از این قواعد مستثنی نبوده و کشورهای مختلف با توجه به نقش و اهمیت صنعت مراقبت و سلامت و تاثیر آن در ابعاد مختلف توسعهی جامعه و اقتصاد، باید مقولهی فناوری و تکنولوژیهای مرتبط با سلامت را در اولویت قرار دهند. کشورها با تکیه بر این رویکرد، افزونبر توسعهی خدمات خود در حوزهی بهداشت و درمان میتوانند سبب ارتقاء کیفی خدمات سلامت، صادرات خدمات حوزهی سلامت، افزایش کارایی، کاهش هزینهها و افزایش درآمدهای ناشی از اقتصاد سلامت گردند.
دانش سلامت و تکنولوژی چگونه سبب خلق ارزش میشود؟
تکنولوژی، دانشی است که برای ساخت کالاها، ارائهی خدمات و بهبود چگونگی استفاده از منابع محدود و با ارزش، استفاده میشود. تکنولوژی نتیجه و پیامد توسعهی دانش است . دانش، اطلاعات نیست اما بر پایهی میزان اطلاعات موجود بنا میشود. دانش، تمام آن چیزی است که فکر و ذهن آدمی توانسته است از میان حجم انبوه اطلاعات، بهدست آورد و درک کند. تنها وقتی برای خلق چیزهای جدید، به راه انداختن یک سیستم یا ارائهی یک خدمت، دانش به اجرا گذاشته میشود ما وارد قلمروی تکنولوژی میشویم.
نتیجهی مطالعات و بررسیهای انجامشده نشان میدهد كه فناوری اطلاعات بهعنوان ابزاری توانمند و در تعامل با دیگر ابزارهای تکنولوژیک مهمترين عامل موثر بر افزايش كارایی و اثربخشی سازمانها محسوب میشود. به همين دليل صنايع مختلف به منظور حفظ بقای خويش در محيط پر رقابت كنونی و ارتقاء پيامدهای خود در جهت استفاده از اين فناوریها گامهای موثری برداشتهاند.
بنابراین در دنیایی که سبک زندگی در آن بر پایهی تکنولوژی بنا شده است، استفادهی منطقی و درست از ابزارها، تجهیزات، مواد، روشها، نرمافزارها، کارگران و کارکنان موجود، اطلاعات، داراییهای معنوی و منابع مالی موجود در ایجاد جایگاهی برتر برای شرکت بسیار حیاتی و اساسی است. در محیطی بسیار رقابتی،جایی که نمیتوان زیاد اشتباه کرد، مدیران باید به روش هایی برای پیشبینی، ابزارهای قابل اعتماد، منعطف، عملی و سریع برای تصمیمگیری مجهز باشند.
چگونگی ورود تکنولوژی به حوزهی سلامت
استفاده از تکنولوژی همانقدر که میتواند مفید باشد در نقطهی مقابل میتواند آسیبهای جبرانناپذیری را به بدنهی یک سازمان و حتی یک کشور وارد کند، اما توجه به این نکته که فاصلهگرفتن از تکنولوژی میتواند راهگشای آن باشد، گذارهی درستی نیست چرا که ابزارهای پیشگیری از توسعهی مخرب تکنولوژی نیز خود بهعنوان یک ابزار تکنولوژیک شناخته میشود.
پس سیاستگذاران سلامت باید هرچه زودتر با توجه به عوامل یاد شده، ورود نوآوریهای این حوزه را تسهیل نمایند و با آزمودن این ابزارها در مکانهایی مانند مراکز نوآوری و یا آزمایشگاههای نوآوری خطر خطا و بهرهوری را کاهش دهند.
فرایند نوآوری تکنولوژی
فرایند نوآوری تکنولوژی مجموعهای است پیچیده از فعالیتها که ایدهها و دانش علمی را به واقعیت فیزیکی و کاربردهایی در دنیای واقعی تبدیل میکند و تغییر شکل میدهد. همچنین دانش را به کالاها و خدمات مفیدی که اثر اجتماعی دارند تبدیل مینماید و به یکپارچگی و انسجام با اختراعات و تکنولوژیهای موجود نیاز دارد تا محصولات و خدمات نوآورانه را به بازار عرضه کند.
در فرایند نوآوری تکنولوژی هشت مرحله وجود دارد که باید همواره تحلیل و ارزیابی گردد:
۱. تحقیقات پایه
۲. تحقیقات کاربردی
۳. توسعهی تکنولوژی
۴. اجرای تکنولوژی
۵. تولید
۶. بازاریابی
۷. گسترش
۸. تقویت تکنولوژی
عوامل موثر بر نوآوری تکنولوژی
اگر میخواهید کسب و کاری بر مبنای نوآوری و تکنولوژی داشته باشید باید عوامل موثر در آن را به خوبی شناسایی کنید و با بهرهگیری مناسب از آنها در زمان مناسب سبب ایجاد فضای رقابتی معقول و درستی شوید.
اما عواملی که بر توسعهی تکنولوژیک و میزان نوآوری تاثیر میگذارند عبارتند از:
۱. وجود دانش فنی
۲. سطح بلوغ علوم پايه
۳. نوع تکنولوژی و مرحلهی چرخهی حیات تکنولوژی
۴. میزان سرمایهگذاری روی تکنولوژی
۵. سطح تعهد و مشارکت سیاسی
۶. توانایی پیشرفت کردن در تکنولوژیهای مرتبط
۷. الگوها و سرعت نشر تکنولوژی
چند عامل دیگر که معلول شرایط کنونی دنیا هستند نیـز بر نوآوری تکنولوژی در صنعت تاثیر میگذارد. این عوامل عبارتند از:
۱. محیط در حال تغییر دنیا
۲. بهبود در ارتباطات (و کانالهای ارتباطی)
۳. تحقیق و توسعهی مداوم در مکانهای چندگانه
۴. زمان عرضه به بازار (هرچه زودتر بهتر)
۵. توجه به آموزش (متناسب با شرایط روز)
۶. تغییرات در تعاملات درون و میان سازمانها
۷. تغییرات در ساختارهای سازمانی
۸. بهرهگیری از منابع موجود برای طراحی و توسعهی تکنولوژی و عرضهی آن به بازار
سه روند و مسیر اساسی موثر بر فرایند نوآوری
برای راهاندازی یک فرایند نوآوری تکنولوژی، سه روند اصلی وجود دارد که با تکیه بر آن میتوان محصول یا خدمتی نوآورانه مبتنی بر تکنولوژی را به بازار عرضه نمود:
۱. عبور از مرزها
۲. ظهور تکنولوژیهای پیچیده
۳. دانش و آگاهی گسترده
نرخ پذیرش یک نوآوری تکنولوژیک
نرخ پذیرش یک نوآوری از طرف اعضای یک سیستم اجتماعی تابع عوامل زیر است:
۱. نوآوری جدید چه مقدار نسبت به محصولات و خدمات موجود بهتر به نظر میرسد؛ بهعنوان مثال نمونه ای از یک نوآوری که روش تولید ارزانتری را پیشنهاد میکند.
۲. میزان سازگار بودن نوآوری با نیازها و ارزشهای مصرفکنندگان آن؛ بهعنوان مثال، یک نمونه از یک نوآوری غیرقابل سازگار، کانال جدیدی است که ممکن است موجب بروز آلودگی در جامعهای شود که افراد آن نسبت به آلودگی زیست محیطی حساس هستند.
۳. میزان پیچیدهتر بهنظر رسیدن نوآوری؛ بهعنوان نمونه فرایند جدیدی که آموزش آن به کارکنان، مستلزم صرف وقت و چالش بسیار و تحمیل هزینههای اجرایی زیاد است
۴. معرفی نوآوری به شکل آزمایشی آن، پیش از پذیرش آن در سطح گسترده توسط مشتری؛ بهعنوان مثال، داروی جدیدی که پزشکان میتوانند پیش از تجویز گستردهی آن به همه بیماران، آن را روی تعداد معدودی بیمار داوطلب آزمایش کنند. نمونههای رایگان داروهایی که به پزشکان داده میشود، انجام آزمایشهای اولیه از طرف آنها را میسر و ممکن میسازد.
۵. میزان مشاهدهی نوآوری و نتایج آن توسط پذیرندگان بالقوه؛ بهعنوان مثال میتوان گجتهای کوچک همراه یا تلفنهای فوق هوشمند برای استفاده از اپلیکیشنهای متنوع را نام برد. اینکه عموم مردم این محصولات را در حال استفاده ببینند و رضایت دوستان و آشنایان خـود از عملکرد آنها را مشاهده و احساس کنند، تمایل بیشتری برای خرید و مصرف آنها خواهند داشت.
نقش مدیران در مدیریت تکنولوژی
یکی از عوامل مهم برای مطابقت با تکنولوژیهای نوین، تحلیل و ارزیابی درست آن است که باید با ابزارهای دقیق و متناسب با آن پیادهسازی شوند، اما مدیران هر سازمانی در مواجهه با این امر باید موارد زیر را به درستی بررسی، تحلیل و انتخاب نماید تا نتیجهی مطلوب و مورد نظر حاصل گردد. حال به نقش مدیران در مواجهه با تکنولوژی میپردازیم:
- تامین عناصر ضروری و اساسی فرایند مدیریتی (برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل)
- هماهنگی استراتژیکی و بلندمدت میان فعالیتها و تکنولوژی
- استفاده از روشهای مالی و حسابداری مناسب برای ارزیابی سلامت فعالیتهای شرکت
- تخصیص منابع سرمایهای و هزینهی سرمایهگذاری از جمله ارزش زمانی پول و نرخ بازگشت
- دنبالکردن پیشرفتها و چالشها ، پیشبینی و ارزیابی علم و تکنولوژی در بازار و در شرکت
- انتخاب تکنولوژی مناسب
- شناسایی نوآوریها و تصمیمگیری اصولی که بر سرعت انتشار و پذیرش نوآوری اثر میگذارد
- اقدام گسترده برای فعالیتهای بازاریابی
- ترویج فرایند توسعهی کانال برای عرضهی کالاهای جدید به بازار
- مدیریت روابط مشتری
- ارزیابی اقدامات تکنولوژیمحور طبق امکانسنجی اقتصادی، مالی و استراتژیکی
- سازماندهی و مدیریت موثر چالشهای تحقیق و توسعه برای حفظ یک مزیت رقابتی
- تخصیص اصولی منابع تحقیق و توسعه میان فعالیتهای تحقیق پایهای، کاربردی و چالش توسعهای
- پیروی از روشهای مناسب برای ارزیابی عملکرد گروههای تحقیق و توسعه
- تشکیل ائتلافهای استراتژیک و بهرهگیری از آنها
- تقویت توانایی داخلی شرکت در توسعهی تکنولوژی با بهرهگیری از تکنولوژی بیرون شرکت
- ارتباط دو جانبه با منابع بیرونی تکنولوژی مانند دانشگاهها و دیگر شرکتها
- ارزیابی تکنولوژی مناسب و سازگار مکمل با تکنولوژیهای محوری
- ایجاد و برقراری سازوکارهای مناسب تسهیل فرایند انتقال تکنولوژی از و به شرکت
- درک قانون قرارداد و تکنیکهای مذاکره
- پیداکردن راههایی برای کاهش خطرات مانند مرحلهبندی پروژه، تسهیم خطر و بیمه
- بهرهگیری از لجستیک، مهندسی همزمان و یکپارچهسازی طرح، پرورش ایده و مفهوم
- دانش کاربردی دربارهی چگونگی استفاده از کارکردها و سیستمهای اطلاعاتی مدیریتی
- درک و پذیرش اینکه منابع انسانی، مهمترین و با ارزشترین داراییهای شرکت هستند
- خلق استراتژیهای مناسب برای مدیریت و متخصصان فنی با توجه به فرهنگ سازمانی
- درک مسائل حقوقی و سازمانی موجود در مدیریت داراییهای معنوی
- ترویج کارآفرینی و اتخاذ روشهایی برای تحریک خلاقیت و نوآوری
- انگیزش عملی و موثر کارکنان و بهرهگیری بهینه از سرمایهی معنوی
- ارزیابی، بهبود و افزایش بهرهوری و اثربخشی
- طراحی سیستمهای پاداش منصفانه
- مدیریت فرایند یادگیری سازمان
- بهرهگیری از محافظان تکنولوژی در یک سازمان یادگیرنده
- جا انداختن و نهادینه کردن کیفیت بهعنوان یک استراتژی و ارزش مهم
- ایجاد پیوند میان ماموریتها، توازن اهداف و تفویض اختیار فردی
- بهرهگیری موثر از ارتباطات کتبی و شفاهی
- تهیهی مطالب به شیوهای که تصمیمگیران غیرفنی بتوانند آنها را درک و استفاده کنند
- تسلط به تکنولوژیهای اطلاعاتی پردازش دادهها، ذخیره و بازیافت، مخابرات و چندرسانهای
- کسب دانش و درک تکنولوژیهای نوظهور مرتبط
- طراحی ساختار مناسب و جذب نیروی لازم بهمنظور پاسخگویی به یک محیط در حال تغییر
- پشتیبانی از محیط، سلامت و ایمنی
- نمایش مسئولیت و مسئولیتپذیری اجتماعی به کارکنان، خانوادهها و اجتماع
تدوین استراتژی تکنولوژی
هدف از استراتژی کسبوکار دستیابی به مزیت اقتصادی پایدار است. هدف از استراتژی تکنولوژی دستیابی به مزیت تکنولوژی پایداری است که مزیت رقابتی مشخصی را بهدنبال دارد. این دو استراتژی باید کاملا با هم مرتبط و یکپارچه باشند. مدیریت تکنولوزی زمانی موفق خواهد بود که میان این دو استراتژی ارتباطی مناسب برقرار نماید.
استراتژی تکنولوژی همان بهکارگیری، توسعه و نگهداری کلیت دانش و توانایی شرکت است. عوامل فراوانی بر موفقیت کسب و کار تأثیر میگذارد. گرچه تکنولوژی عامل بسیار مهمی به شمار میرود اما به تنهایی برای تضمین موفقیت کسب و کار کافی نیست. کسب و کار موفق، یکپارچهسازی نوآوری تکنولوژی با تولید، بازاریابی، توان مالی و نیروی انسانی در راستای تحقق اهداف تعیینشده است. مطالعات فروهمن نشان میدهد که در میان شرکتهایی که از تکنولوژی بهعنوان یک سلاح رقابتی استفاده میکنند دو مشخصهی مشترک به شرح ذیل وجود دارد:
۱. نگاه مدیریت به تکنولوژی بهعنوان یک سلاح عمده رقابتی است.
۲. از این معیارها برای تعیین حمایت یا عدم حمایت از پروژه ها استفاده میشود:
- آیا پروژه به تحقق اهداف کسبوکار کمک میکند؟
- آیا پروژه اسباب پیشتازی تکنولوژی را فراهم میآورد؟
- آیا پروژه مشکلات مشتریان را مرتفع میکند؟
هدف اولیهی استراتژی در هر کسبوکار پاسخدهی به سه پرسش اصلی زیر است:
۱. شرکت در چه نوع کسبوکاری فعال شود؟
۲. چگونه شرکت میتواند موقعیت مناسبی در آن کسبوکار بهدست آورد؟
۳. برای موقعیت مورد نظر به چه نوع تکنولوژی، روش تولید یا روش بازاریابی نیاز است؟
تکنولوژی به سازمان موقعیت رقابتی میبخشد. اما مدیران برای اینکه از تکنولوژی بهعنوان سلاح رقابتی استفاده کنند، باید آن را بهعنوان بخشی از سیستم کسبوکار خود مدیریت نمایند.
رویکرد پورتر تدوین استراتژی رقابتی و تاکید بر بهینهسازی کارایی زنجیرهی ارزشی است. پورتر پیشنهاد میکند که در تدوین استراتژی تکنولوژی مراحل زیر طی شود:
- شناسایی تمامی تکنولوژیها، تکنولوژیهای فرعی و متمایزکنندهی زنجیرهی ارزشی
- شناسایی تکنولوژی دیگر صنایع
- تعیین مسیر تغییرات تکنولوژی
- تعیین اینکه کدام تکنولوژیها بیشترین تاثیر را بر مزیت رقابتی و ساختار صنعت بر جای میگذارند
- ارزیابی تواناییهای نسبی شرکت در تکنولوژیهای مهم و هزینهی بهبود آنها
- انتخاب استراتژی تکنولوژی که تمام تکنولوژیها را شامل شود
- حمایت از استراتژیهای تکنولوژی تمام واحدهای کسبوکار در سطوح بالایی سازمان
مسیر حرکت استراتژی
حرکت یک کسبوکار و تاثیر عوامل مهم آن در پیادهسازی استراتژی همواره مسیر مشخصی دارد که باید به آن توجه نمود. مسیر حرکت در این راه شامل موارد زیر خواهد بود:
- تدوین استراتژی با جهت گیری مشخص
- بکارگیری قابلیت های تکنولوژیک
- رسیدن به سطح بالایی از بهرهوری
- انجام فعالیت های تهاجمی و پیگیر در بازار
ساختار و مدیریت سازمان
تغییر سریع تکنولوژی بههمراه رقابت شدید جهانی، مشکلات بزرگی را در طراحی ساختار و مدیریت سازمانها در هر بخش از اقتصاد ایجاد میکند:
- عوامل منجر به سازماندهی مجدد فعالیتهای تکنولوژیک در شرکتها
- ارزیابی آثار سازماندهی مجدد بر فعالیتهای فنی
- آثار ساختارهای سازمانی متفاوت بر کارایی چرخهی توسعهی کانال
- تسهیلگران و موانع نوآوریهای تکنولوژیک و انتقال تکنولوژی داخل سازمان
مستندسازی فرایندهای تصمیمگیریِ منجر به تغییرات سازمانی، برنامهریزی و مدیریت پروژههای پیچیدهی تحقیق و توسعه، مستلزم بسیج منابع بسیار و هماهنگی فعالیتها در آزمایشگاههای مختلف و گاهی در کشورهای مختلف است. مدیریت چنین پروژههایی، وظیفهای دشوار است که لازمهی آن داشتن مهارت بسیار از جمله چهار مهارت زیر است:
- انتخاب پورتفوی پروژه
- آغاز ایدههای نوین در سازمانها :از بالا به پایین یا از پایین به بالا
- غلبه بر مشکلات انسانی در مدیریت پروژه
- تجزیه و تحلیل پروژههای انجامشده
اصول هدایتگر مدیریت تکنولوژی برای ادارهی شرکت
پس از آنکه استراتژیهای لازم در شرکت خود بر اساس یک نیاز تکنولوژیک را اجرا نمودید، باید بتوانید آن را حفظ کنید و به آن تداوم بخشید. برای نیل به این اصل باید آن را در شرکت پیاده کنید. از عوامل مهم و موثر هدایتگر برای تامین این نیاز میتوان عوامل زیر را نام برد:
- خلق ارزش
- کیفیت
- پاسخگو بودن
- سرعت عمل و چابکی
- نوآوری
- یکپارچگی
- گروهسازی
- انصاف