اپیزود چهارم از فصل یک آنکادر: مصاحبه با دکتر فرهنگ باقری
مهمان اپیزود چهارم از فصل یک پادکست آنکادر، دکتر فرهنگ باقری است. فرهنگ سمشناسی بالینی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران خوانده و نزدیک به چهار سال است که در اکوسیستم نوآوری و کارآفرینی ایران مشغول به فعالیت میباشد و اکنون نیز مدیر کارخانه نوآوری هایوی است.
او در این گفتوگو علاوه بر مرور خاطراتی از دوران نوجوانی و جوانی که منجر به رسیدن به جایگاه فعلیاش شده، توضیحاتی دربارهی نوآوری، کارخانههای نوآوری و شبکهسازی نیز ارائه میکند. فرهنگ در طول این گفتوگو خطاب به علاقهمندان این حوزه، توصیههای ارزشمندی کرده و بخشی از تجربیات خود از حضور در این اکوسیستم را به اشتراک گذاشته است.
گفتگو با دکتر فرهنگ باقری در اپیزود چهارم از فصل یک آنکادر را در پادبین بشنوید.
ما در آنکادر تجربه و چالشهای انتخاب کسانی را که سعی کردند قاب و چارچوبهای رایج را کنار بگذارند و مسیری متفاوت برای خودشان انتخاب کنند روایت میکنیم.
پادکست آنکادر از کجا بشنویم؟
پادکست آنکادر را کجا ببینیم؟
لیست مهمانان این فصل را در اپیزود صفر از فصل یک آنکادر ببینید.
خلاصه اپیزود چهارم از فصل یک آنکادر
در ابتدای مصاحبه، فرهنگ از کارهای روزانه خود و فعالیتهایی که به انجام آنها مشغول است برایمان میگوید:
«در واقع فعایتهای من به چند دسته تقسیم میشه؛ یکی از فعالیتهای اصلی من مدیریت اجرایی کارخانه نوآوری هایوی است که شعبهای از پارک فناوری پردیسه، زیرمجموعهای از معاونت علمی-فناوری ریاست جمهوری. وظیفهی کارخانههای نوآوری، توسعهی زیرساخت اقتصاد دانشبنیان است یعنی همین بچههایی که ایده یا طرح دارن میتونن بیان توی این مراکز مستقر بشن و ایدهشون رو تجاری بکنن، گسترش بدن و یا هر چیز دیگه. یه سری فعالیتهای فردی دارم مثل مشاوره، فعالیت توی اتاق بازرگانی و فعالیت در باشگاه نوآوری.»
در ادامه، فرهنگ برای مخاطبانی که با این اکوسیستم آشنایی کافی ندارند، توضیحات بیشتری ارائه میکند. او دربارهی کند بودن فرآیند کارآفرینی و نوآوری و سیستمهای نوآوری بسته سازمانی در گذشته سخن گفته و سپس میگوید:
«توی این چند سال اخیر، سیستمهایی که مرتبط با نوآوری باز هستن، نقش خیلی پر رنگی پیدا کردن. طبیعتاً ما هم به عنوان یکی از اون اجزا، یک زیرساختی رو فراهم کردیم که خیلی با سرعت بیشتر، یک سیستمی به نام نوآوری باز یا Open Innovation توش شکل گرفته که ایدهها از سمت بچهها و تیمها میآد سمت ما و ما اجزای دیگهای داریم که کمک میکنه اینها سریعتر وصل بشن به صنعت مورد نیاز و از لحاظ بیزنسی هم گسترش پیدا کنن. تیمها در فضای کار اشتراکی میتونن کسبوکارشون رو شروع کنن، با سرمایهگذار و سازمانها و نهادهای دولتی که میتونن حمایتش بکنن در ارتباط باشن و در عین حال یک اثر همافزا و سینرژیکی بین این تیم و تیمهای دیگه برقرار بشه که بتونن خیلی راحتتر از تجربیات اونها هم استفاده بکنن.»
سپس فرهنگ از ابتدای دورانی که وارد این مسیر شده میگوید و خاطراتی را مرور میکند:
«خب قطعاً این مسیر یه مسیر ساده و خطی نیست و کاملاً پیچیده و پر از تصمیم و اتفاقاته. شاید این نکته برای کسایی که دارن به ما گوش میکنن جالب باشه که من در تمام پوزیشنها و کارهایی که قرار گرفتم، اون شغل و کار رو خودم ایجاد کردم. اگه بخوام یه توضیح مختصر بدم، من دورهای که دانشآموز بودم، یه روزی به قصد خرید یه کتاب زیستشناسی رفتم به نمایشگاه کتاب و یه اتفاقی افتاد. من اونجا کتاب رو سرسری نگاه کردم و وقتی اومدم خونه دقیقتر نگاهش کردم و دیدم غلطهایی داره. هی عمیقتر شدم و فهمیدم غلطهاش خیلی بیشتر و جدیتر از اینهاست. شروع کردم اونها رو علامت زدن و فردا دوباره به اون غرفه مراجعه کردم و بهشون نشون دادم گفتم این کتاب خیلی ایراد داره. این باعث شد که چند ماه بعد با من تماس بگیرن و از من برای ویراستاری کتاب دعوت کنن. همهی تحولاتی که توی کسبوکار و تصمیماتی که گرفتم هست، از همین نقطه شروع میشه.»
در ادامه فرهنگ دربارهی ارتقای شغلی خود از ویراستار به مولف و مدیر نظارت بر محتوا و مدیر یک دپارتمان میگوید. این پیشرفت شخصی و درگیری با رشد کسبوکار آن انتشارات باعث شد که فرهنگ به فراگیری یک سری توانمندیها و توسعه مهارتهای فردی روی آورد:
«من در حین این ارتقا سعی میکردم کلاسها و دورههای مختلفی رو شرکت کنم که بتونم از اونها توی کار استفاده بکنم و نتایج بهتری بگیرم. بعضی از این دورههای جذاب توی اتاق بازرگانی انجام میشد و من هم سعی میکردم دورههای مرتبط رو آگاهانه انتخاب بکنم. یواش یواش توی اتاق بازرگانی دیدم صاحبان صنایع چقدر جدیتر دارن به این موضوعات نگاه میکنن و چقدر مهارتهایی هست که ما اصلاً بلد نیستیم. همین باعث شد من این مهارتها رو جدی بگیرم و خودم رو توسعه بدم و بیام توی اون کسبوکار ازش استفاده بکنم.»
بزرگترین تلنگری که فرهنگ در این مسیر حس کرده، وجه تمایز بزرگان صنایع نسبت به رقبایشان بود که همان نوآوری است. تعامل با این بزرگان باعث شد تا فرهنگ پا در مسیر یادگیری در حیطهی نوآوری بگذارد. دورهها، کلاسها و مطالعات او کمک کرد تا به مرور زمان او مهارتهایی کسب کند تا همان افراد در اتاق بازرگانی فرهنگ را به عنوان مشاور در حوزه نوآوری انتخاب کنند.
در پاسخ به چگونگی به وجود آوردن موقعیتهای شغلی جدید و عدم اتکا به گزینهها و فضاهای آماده، فرهنگ میگوید:
«خب طبیعتاً همهی ما مهارتهایی داریم که ازش به عنوان Hard Skills یاد میشه ولی خیلی از ماها نقطهی ضعفمون دقیقاً جاییه که مهارتهای نرم یا همون Soft Skillها میآن وسط. وقتی شما میخواین یه کاری رو شروع بکنین باید با یه سری از افرادی که باید به شما اطمینان و اعتماد کنن که شما میتونین این موقعیت رو ایجاد بکنین [ارتباط برقرار کنین] که نیازمند اینه که شما توی یک سری از مهارتها خیلی خوب عمل بکنین. مثل مهارت مذاکره، مسئولیتپذیری، خودکنترلی، حل مسئله (یعنی نگاهتون به مسئله به چه شکله و چهجوری براش یک راهحل متناسب اون زمان و وضعیت اون شرکت یا کسبوکار میدین).»
و در ادامه فرهنگ توضیحات بیشتری از اهمیت و تاثیر این مهارتها برای کسانی که قصد فعالیت و ورود به این فضای نوآوری را دارند ارائه میکند:
«اون چیزهایی که خیلی توش مشکل دیده میشه یکیش کار تیمیه. آدمها بدونن که کار تیمی چیه و چه شکلی باید انجامش بدن. لزوماً همهی آدمها رهبر نیستن. خیلی مهمه که توی هر تیم یک سری آدمها Starter هستن و خیلی خوب ایدهپردازی میکنن ولی لزوماً اینها تمامکنندهی خوبی نیستن و یک سری از افراد Finisher هستن. این که دایرهی ارتباطی این آدمها باید چه قابلیتهایی داشته باشه بسیار مهمه.»
«یکی دیگه از این مهارتهای نرم، کار کردن توی فشار و استرسه. چقدر ما انعطاف داریم؟ چقدر ما خودمون رو برای چالشها آماده کردیم؟ اینها بحثهاییه که باید روش بیشتر تمرکز بشه. یکی از مهارتهای دیگه دایرهی ارتباطی ما و اون شبکه موثری از افراد هستش که داریم. خب طبیعتاً همهی سرمایهها، سرمایههای مادی و مالی نیست؛ ما یک مقدار از سرمایهای که داریم اجتماعی و محیطیه. پس Networking و ایجاد یک شبکهای که بتونه به ما توی توسعهی خودمون و کسبوکارمون کمک بکنه بسیار مهمه.»
«مهارتهای دیگهای هم هست مثل خودانگیزشی (که آدمها بدونن کسبوکار هم مثل یک [ترن هوایی] (Roller Coaster) بالا و پایین داره و چهجوری خودشون رو کنترل بکنن و چهجوری به خودشون انگیزه بدن که بتونن توی ادامهی مسیر موفقتر باشن.»
فرهنگ در توضیح مفهوم شبکهسازی با اشاره به اصلی در علم شیمی که برای برقراری پیوند، باید یک برخورد موثر اتفاق بیافتد، چنین بیان میکند که این برخورد موثر نیازمند رعایت مواردی میباشد. شبکهسازی تنها به معنی داشتن شماره تماس یک فرد و معاشرت با او نیست؛ شبکهسازی زمانی موثر است که برای آن وقت گذاشته شود و طرف مقابل نیز برداشتهایی از برقراری ارتباط با ما داشه باشد و یک رابطهی یکسویه نباشد. فرهنگ در نهایت به کارهایی که میتواند منجر به تخریب یک شبکه شود نیز اشاره میکند.
در ادامهی گفتوگویمان از اشتباهات فرهنگ در این مسیر پرسیدیم و او در پاسخ گفت:
«یکی از بیشترین قسمتهایی که میتونم راجع بهش صحبت کنم خطاهای شناختی من بوده نسبت به افراد و نیروی انسانی. من بزرگترین درسی که گرفتم این بوده که نیروی انسانی توی یک کسبوکار چقدر میتونه موثر واقع بشه. شاید این نگاه رو اون موقع نداشتم و همین خطاها توی ارتباط برقرار کردن بزرگترین اشتباه من بوده و بعدش بهش علاقهمند شدم و دربارهاش مطالعه کردم. خیلی خوبه که ما آدمهارو بشناسیم و بر اساس این شناخت براشون Taskهایی رو تعریف کنیم. اگر غیر از این باشه اون کار حتما با یه خروجی نامناسب روبهرو میشه.»
فرهنگ معتقد است اشتباه در هر فرآیندی رخ میدهد اما خیلی خوب است که این اشتباه قابل اندازهگیری باشد. او یکی از راهکارهای مقابله با اشتباهات را تعریفِ Checkpointهایی برای پایش مداوم وضعیت کسبوکار میداند تا نقاط ضعف آن را نمایان کند.
سپس به سراغ ریسکهایی که فرهنگ در این مسیر پذیرفته رفتیم. او با اشاره به اختلاف رشته تحصیلی و فضای کاریاش از اهمیت فعالیتهای بینرشتهای و ریسک آن میگوید. فرهنگ یکی دیگر از ریسکهایی که تجربه کرده را ریسک مالی میداند؛ زمانی که خروجیها و ورودیهای مالی با پیشفرضها تطابق ندارند.
فرهنگ توصیههایی هم برای کسانی که میخواهند وارد این اکوسیستم شوند دارد:
«… لازمه که افراد از نگاه سطحی خارج بشن، اجزایی که میتونن بهشون کمک کنن رو بشناسن و بیان ببینن از چه کسانی میتونن مشاوره بگیرن؟ باید اون آدمهارو پیدا کنین و ازشون مشورت بگیرین و ایدهتون رو پختهتر بکنین. صرفاً ایده نمیتونه به یه کسبوکار منجر بشه و این نگرش آدمهاست که اون رو میسازه و ارزشمند میکنه… نکتهی مهم اینه که شما برای انتخاب درست حتماً باید توی این فضا قرار بگیرین و نگاهتون از توی این فضا باشه.» در همین راستا فرهنگ با ارائهی مثالهای ملموستری مانند سبدگردانهای بورس، بر اهمیت شناخت و انتخاب درست این الگوها و مشاوران تاکید میکند.
در پاسخ به آخرین سوال این گفتوگو، فرهنگ خطاب به خودِ بیستسالهاش بر ضرورت کسب تجربه و مهارتهای جانبی در کنار مسیر اصلی و جدی خود تاکید میکند. او باور دارد افراد چندمهارتی، فرصتهای بیشتری را برای رشد، ارتقا و امرار معاش خواهند داشت. شما میتوانید در اپیزود چهارم آنکادر، به گفتوگوی کامل ما با ایشان گوش کنید.
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%