اپیزود هشتم از فصل اول آنکادر: مصاحبه با دکتر مانی بیگی
مهمان اپیزود هشتم آنکادر، دکتر مانی بیگی است. مانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران، پزشکی خوانده و در دوران دانشجویی بهعنوان دبیر مرکز پژوهشهای دانشجویی فعالیت کرده و اکنون بهعنوان دیتا ساینتیست مارکتینگ در دیجیکالا مشغول به کار است.
مانی برای رسیدن به جایگاه کنونی خود، مسیر پر پیچ و خم و نامتعارفی را طی کرده و تجربههای منحصر به فردی دارد که ناشی از چالشهای مختلف و سختی بوده که با آنها دست و پنجه نرم کرده است. بهعنوان یک متخصص علم داده، مانی به زیبایی داستان زندگی و انتخابهای خود را در این قسمت از پادکست آنکادر بازگو میکند و توضیح میدهد که چگونه تحصیل در زمینهی پزشکی، تجربهی کاری در زمینهی علم داده و رویای خدمت به جامعه از مسیر سلامت دیجیتال را بخشی از یک مسیر یکپارچه و منحصربهفرد میداند.
مانی در این گفتگو دربارهی علم داده، مهارتهای مورد نیاز برای ورود به این زمینهی کاری و مسئلهی تصمیمسازی و کمک به سیاستگذاری در سطح کلان صحبت میکند و توصیههای مفیدی برای همهی علاقمندان به فعالیت در زمینهی علم داده ارائه میدهد.
ما در آنکادر تجربه و چالشهای انتخاب کسانی را که سعی کردند قاب و چارچوبهای رایج را کنار بگذارند و مسیری متفاوت برای خودشان انتخاب کنند روایت میکنیم.
اپیزود هشتم از فصل اول آنکادر را در انکر بشنوید.
پادکست آنکادر از کجا بشنویم؟
پادکست آنکادر را کجا ببینیم؟
لیست مهمانان این فصل را در اپیزود صفر از فصل یک آنکادر ببینید.
خلاصه اپیزود هشتم از فصل یک آنکادر
مانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران، پزشکی خوانده و در دوران دانشجویی بهعنوان دبیر مرکز پژوهشها فعالیت داشته و اکنون بهعنوان کارشناس تحلیل داده در تیم بازاریابی دیجیکالا مشغول به کار است.
او بهعنوان متخصص علم داده در بخش مارکتینگ و بهطور خاص در بخش روابط عمومی و PR دیجیکالا فعالیت میکند و فعالیت روزمرهی خود در این سمت را اینگونه توصیف میکند: «من تقریبا هر روز سر و کار دارم با دادههای حجیمی از مشتریان و کاربران دیجیکالا که برای ما از نظر بازاریابی، از نظر تصمیمات سازمانی در دیجیکالا مهم هست و به دنبال راهحلهایی هستیم که بتونیم یک تجربهی خوشایندی رو در دیجیکالا برای مشتریان فراهم کنیم.»
او در مورد پروژههای مهم دیگری که بهطور همزمان در آنها فعالیت داشته اینگونه توضیح میدهد: «یکی از مهمترین پروژههایی که در آنها فعالیت داشتم، گزارش سالانه و گزارش ۶ ماههی دیجیکالا بوده و من توی این پروژه بیشتر کارم Visualization و قصهگویی با دادهها بوده ولی در کنارش، پروژههای دیگهای که مرتبط بوده با بیزینس رو انجام میدم. من تو طی روز با افرادی که از حوزهی تکنولوژی هستن، از حوزهی هوش تجاری (Business Intelligence)، از کسانی که توی مارکتینگ و بازاریابی فعالیت میکن، از گرافیک دیزاینرها و افرادی که هنرمند هستند گرفته تا کسانی که کار مدیا و رسانه یا تولید محتوا انجام میدهند و مجموعهای از این آدمها، هرروز باهاشون صحبت میکنم و در این پروژهها پیش میریم باهم.»
مانی دربارهی تعریف دقیق علم داده، ماهیت بینرشتهای و ارتباط آن با تخصصهای دیگر اینگونه توضیح میدهد: «الان توی عصری داریم زندگی میکنیم که با حجم خیلی زیادی از دادهها طرفیم… که حتی نمیدونیم با اونها چه کار کنیم باعث شده که یه سری از رشتهها کنار هم قرار بگیرن و در نهایت یک رشتهای ایجاد بشه به اسم «علم داده»… در حقیقت Data Science از سه تا حوزهی اصلی تشکیل شده: یک حوزه، حوزه ریاضیات و آمار هست. توی این حوزه، ما توی دانشگاههای خودمون در حوزهی علوم پزشکی حتی رشتهی Biostatistics (آمار حیاتی) رو داریم و کسانی هستن که بهطور تخصصی آمار رو یاد میگیرن. آمار به تنهایی اگر ازش استفاده بشه بسیار کمککننده است تو حوزهی پزشکی، تو تحقیقات پزشکی، ولی هنوز خیلی از اون کارهایی که با این حجم دیتاهای بزرگ برای حل مسائلی که توی دنیای واقعی رخ میدن، ممکنه کافی نباشه. یکی از حیطههایی که کمک کرده توی این فضای نامطمئن و پیچیده، حوزهی علوم کامپیوتره و علوم کامپیوتری هم طی ده بیست سال اخیر خیلی پیشرفت کردن و ابزارهایی که توسعه داده شدهاند به آدمها در بیزنسهای مختلف کمک کرده تا بتوانند از دادههای خود بهتر استفاده کنند. شاید این حجم از دادههایی که امروزه ما داریم، ۲۰ سال قبل با توان پردازشی کامپیوترهایی که داشتیم و امکاناتی که موجود بود، قابلیت دیدنشون حتی وجود نداشت و استفاده کردنشون، چه برسه به اینکه بخوایم تحلیل کنیم و یه چیزایی رو پیشبینی کنیم، ولی به لطف علوم کامپیوتر این مقدور شد. ما اگر فقط آمار و ریاضیات رو کنار علوم کامپیوتر بذاریم به حوزهای میرسیم به اسم یادگیری ماشین (Machine Learning)… و این حوزه هم به تنهایی جوابگو نیست… در کنار این دو حوزه، حوزهی دیگهای هست به اسم Domain Expertise یا دانش قلمرویی… که اگر شما از این دو حیطهی مهارتی در حوزهی سلامت استفاده کنید، Data Scientist حوزهی سلامت هستید، اگر در حوزهی خردهفروشی و Retail استفاده کنید، Data scientist حوزه Retail به حساب میآیید. این موضوع تو حوزهی فاینانس، بانکداری یا حوزهی سرگرمی و entertainment هم برقراره…»
در پاسخ به پرسش ما دربارهی اینکه چطور از از پزشکی به دنیای متفاوتی به نام علم داده قدم گذاشته، مانی توضیح داد که برای جلوگیری از خستگی از درس خواندن مداوم و طی یک مسیر تکراری، در دفتر مرکز پژوهشهای دانشجویی شروع به فعالیت کرده و از این راه به اهمیت تحلیل داده بهعنوان یکی از مهمترین ارکان پژوهش پی برده است. این موضوع در کنار علاقه و انگیزهی وافرش برای حل مشکلات واقعی دنیای سلامت و کمک به ایجاد شرایط بهتر برای افراد، سبب شد که مانی در مقطع کارشناسی ارشد در زمینهی بهداشت عمومی نیز کسب دانش کند. در نهایت آشنایی با رصدخانه سلامت و تجربهی تحلیل دادههای بزرگ پزشکی و تلاش مانی برای کسب مهارت های سخت (Hard Skills) در زمینهی برنامهنویسی به وی این این امکان را داد تا توانایی و تجربهی کافی در زمینهی تحلیل دادههای بزرگ را کسب کند؛ مسئلهای که در سال آخر دوران دانشجویی مسیر مانی را به سمت فعالیت در دیجیکالا و ورود به دنیای Marketing Data Science هموار نمود.
«نکتهای که میخواستم بگم اینه که این مسیر خیلی اتفاق و پیشامد داشت، مخصوصا این آخری (کار در دیجیکالا) و من این قسمت آخر را شاید به این دلیل انتخاب کردم که یک تجربه واقعی در دنیای بیزینس داشته باشم و بتونم اون رویاهایی که دارم رو بهتر دنبال کنم.»
مانی در ادامه و دربارهی مهارتهای لازم برای ورود و موفقیت در این زمینه، به مهارت های نرم، برنامه نویسی بهویژه به زبان R و پایتون، آشنایی با علم آمار، مفهوم شانس و همینطور توانایی قصهگویی با دادههای مختلف و در ظاهر بیربط به عنوان مهمترین مهارتهای لازم برای یک متخصص علم داده اشاره نمود:
«خیلی از مهارتها شاید از نوع مهارتهای سخت (Hard) نباشند مثل مهارت تفکر نقادانه، خلاقیت، کار تیمی، رهبری (Leadership) که فکر میکنم در اپیزودهای قبلی این پادکست راجع بهش صحبت کردین حتما؛ اما اون چیزایی که بهصورت Hard Skills باعث شد من بتونم به عنوان یک Data Scientist در بیزنس در یکی از بهترین کمپانیهای ایران کار کنم، مهارتهای برنامهنویسی من بود.»
مانی در ادامه در پاسخ به این پرسش که چرا به جای کار در یک شرکت بزرگ، به کارآفرینی و ایجاد یک کسب و کار شخصی نپرداخته اینگونه توضیح میدهد که بسیاری از انتخابها ریشه در خصلتهای هر فرد مانند خطرپذیری و میزان تحمل شرایط عدم قطعیت دارد. افزون بر این، مشورت با افراد مطلع و همچنین نرخ بالای شکست استارتاپها سبب شد که مانی در ابتدای راه ترجیح دهد تا با کار در یک شرکت بزرگ و موفق، از نزدیک با چالشها و روش کار افراد موفق آشنا شود و پس از کسب تجربهی کافی، در مسیر تبدیل رویا و ایدهی خود را به یک کسب و کار قدم بردارد.
او در نهایت به این موضوع اشاره کرد که این مسیر را بهعنوان یک نسخهی موفق به همه پیشنهاد نمیکند و آنچه برای تبدیل موفق ایده به کسب و کار نیاز است، ورود در زمان مناسب و بهره گرفتن از راهنمایی و تجربه منتورهای حرفهای و خبره است که میتواند در موفقیت هر استارتاپ نقش مهمی داشته باشد.
مانی عدم فعالیت در زمینهی پزشکی و تصمیمات مهم در مسیر کاری خود اعم از تحصیل در زمینهی بهداشت عمومی و فعالیت بهعنوان یک متخصص علم داده در حوزهی مارکتینگ و Retail را ناشی از هدف بزرگتر خود در زندگی یعنی ایجاد تغییر و بهبود وضعیت زندگی افراد جامعه در سطح کلان میداند. او معتقد است که پزشک و طبیب تنها میتواند در زندگی مراجعان خود تاثیر مثبت داشته باشد اما کار در سطح کلان و کمک به تصمیمگیریهای مهم در حوزهی سلامت عمومی جامعه میتواند در مقیاس بزرگتر، زندگی تمامی افراد جامعه را بهبود بخشد. او فعالیت کنونی خود در دیجیکالا را بهعنوان فرصتی میبیند که در عین اثرگذاری بر زندگی افراد، بتواند مهارتهای ضروری مورد نیاز را برای ورود به حوزهی سلامت دیجیتال و اثرگذاری در سلامت عمومی جامعه فرا بگیرد.
انتخاب یک مسیر متفاوت و حتی بیربط به آنچه در دانشگاه فراگرفته شده جسارت خاصی میطلبد، بهویژه اینکه بسیاری از افراد و اطرافیان ممکن است افرادی مانند مانی را به سردرگمی متهم کنند. مانی در این مورد به جملهای از کتاب «یاران حلقه» اثر «تالکین» اشاره میکند و اینگونه توضیح میدهد: «همهی آنهایی که سرگردان بهنظر میرسند گم نشدهاند. اگرچه بسیاری از آنها در واقع در حال ولگردی هستند، گم شدهاند اما همهی آنها که از نظر دیگران ولگردی میکنند، گم نشدهاند! بلکه مسیر آنها به گونهای است که در یک مقطعی از بیرون اینطور بهنظر میرسد که این افراد مسیرشان را گم کردهاند ولی این در مورد همه صدق نمیکند.»
مانی اشتباه کردن را بخش جداییناپذیر از مسیر کاری افرادی میداند که مانند او انتخابهای غیرمتداولی داشتهاند. تصمیمات اشتباه، تصمیماتی که به موقع گرفته نمیشوند، دنبال نکردن رویاها و درگیر کارهای روزمره شدن از جمله اشتباهاتی است که به مراتب در مسیر کاری هر فرد رخ میدهند. این اشتباهها اجتنابناپذیر هستند اما آنچه مهم است استفاده از تجربهی بهدست آمده در ادامهی مسیر است.
او با اینکه خود را انسانی خطرپذیر نمیداند ولی معتقد است اگر از خطرکردن فرار کنیم، هیچگاه تغییری در زندگی رخ نخواهد داد و هر تغییر و اتفاق جدیدی قطعا خطرهای مختلفی با خود دارد که مهمترین آنها خطر شکست است.
«ما نباید از قبل از شکست بترسیم و باید تمام تلاشمونو بکنیم که موفق باشیم، خیلی موفق باشیم؛ در کل نگاه من به ریسک نگاه خیلی مثبته.»
از توصیههای مانی به افرادی که قصد ورود به حوزهی برنامهنویسی را دارند، داشتن مطالعه است، تا جایی که میتوانند در دورههای مختلف شرکت کنند و سعی کنند در مسیر خود از کمک و راهنمایی منتورهای خوب بهره ببرند و تا حد امکان برای حل مسائل دنیای واقعی و شرکت در پروژههای حقیقی حتی بهعنوان کارآموز تلاش کنند.
و در پاسخ به پرسش آخر آنکادر، مانی به خود بیست سالهاش توصیه میکند که تا ۲۵ سالگی در کنار هر کاری که انجام میدهد، به دنبال کسب مهارت جدید باشد و سعی کند تا جای ممکن درجا نزند و از کارهای تکراری بپرهیزد.
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%