اپیزود ششم از فصل اول آنکادر: فوتوفن کار دانشجویی با دکتر آیدین پرنیا
اپیزود ششم از فصل یک پادکست آنکادر، برخلاف اپیزودهای پیشین، مهمانی ندارد. در این اپیزود، دکتر آیدین پرنیا، میزبان آنکادر از فوتوفن کارهای دوران دانشجویی میگوید. آیدین ورودی ۸۳ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است و در دوران دانشجویی، فعالیتهای متنوعی انجام داده.
آیدین اکنون مشاور استارتاپها و سرمایهگذاران سلامت دیجیتال و مدیر آموزشی مدلین ایست. او در صحبتهایش خاطراتی را از دوران نوجوانی و جوانی که منجر به رسیدن به جایگاه فعلیاش شده، مرور میکند. و توضیحاتی دربارهی فعالیتهای فوقبرنامهی دانشجویی، مشورت گرفتن از دیگران و چگونگی یادگرفتن ارائه میکند. آیدین در طول این اپیزود، توصیههای ارزشمندی به دانشجویان کرده و بخشی از تجربیات خود را از مسیری که طی کرده به اشتراک گذاشته است.
ما در آنکادر تجربه و چالشهای انتخاب کسانی را که سعی کردند قاب و چارچوبهای رایج را کنار بگذارند و مسیری متفاوت برای خودشان انتخاب کنند روایت میکنیم.
اپیزود ششم از فصل اول آنکادر را در پادبین بشنوید.
پادکست آنکادر از کجا بشنویم؟
پادکست آنکادر را کجا ببینیم؟
لیست مهمانان این فصل را در اپیزود صفر از فصل یک آنکادر ببینید.
خلاصه اپیزود ششم از فصل یک آنکادر
آیدین ورودی ۸۳ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است و اکنون مدیر برنامههای مدلین است. او همچنین مشاور استارتاپها و سرمایهگذاران سلامت دیجیتال است.
آیدین صحبتهایش را با اشاره به تعاریف مختلف موفقیت شروع میکند. او میگوید برای فردی که در مسیرهای معمول میخواهد حرکت کند، چکپوینتهایی وجود دارد که با رسیدن به آنها میفهمد که به موفقیت رسیدهاست. در چنین فضایی برتری در تمایزهای کوچک و جزیی بهدستآمده مانند یک ترم زودتر رسیدن، یک نمره بیشتر شدن و یک مقاله بیشتر داشتن تعریف میشود. اما زمانیکه از مسیرهای معمول بیرون میآیید، قوانین پیشین اینجا حاکم نیست. در این شرایط اولین و مهمترین کار این است که زنده بمانید! یعنی همهی استعدادها، تواناییها، باورها و آرزوهایی را که سبب شده بخواهید این سفر را شروع و انتخاب کنید، حفظ نمایید.
آیدین ابتدا دربارهی شرایط و وضعیت خود در اوایل دوران دانشجویی صحبت میکند: «مثل خیلیهای دیگه با هیجان و انگیزه وارد دانشگاه شدم ولی کلا خیلی چیز زیادی از جو دانشگاه و اینکه چیکار میشه کرد و اینا اولش نمیدونستم. درنتیجه خب با درس خوندن شروع کردم ولی کمکم نه، بهسرعت، انگیزه جای خودش رو به یه علامت سوال و تعجب داد که خب این چیزی که الان هست و آیندهای که دارن برام تصویر میکنن چرا برام هیجانانگیز نیست؟!»
او برایمان تعریف میکند که در دوران علوم پایه برای آزمایشگاه پاتولوژی عملی و انگلشناسی عملی سیدی آموزشی تولید کردهاست، اما در آن زمان فردی نبود که به او بگوید چطور آن را به یک محصول تبدیل کند و یک خروجی خوب ایجادکند یا حداقل او را به آدمهای مناسبی وصل کند و درنتیجه یک کار خوب که در آن زمان به سادگی میتوانست ارزشی بیشتر ایجاد کند و برای او نیز مفیدتر باشد، در حد یک تجربهی دانشجویی باقی ماند.
آیدین دربارهی نقش دانشگاهها در هدایت دانشجویانی که وارد یک رشتهی تحصیلی شدهاند اما در زمینههای دیگری نیز استعداد دارند، توضیحاتی میدهد: «بهنظر من ساختار و عملکرد دانشگاه مثل یک کارخونه است، یعنی مواد اولیه که همون دانشجوهان وارد میشن و محصول که همون نیروی کار هست ازش خارج میشه. یه خط تولیده که مشخصه چی داره تولید میکنه، نیروی کاری که معلومه اون بیرون چه وظایفی داره و چه تواناییهایی باید داشته باشه. حالا وقتی که یک محصولی داره تولید میشه که با اون نُرمی که تعیین شده فرق داره، این کارخونه که بهش داریم میگیم دانشگاه میگه که این خرابه، این اون چیزی نبوده که قرار بوده ساخته بشه. من فکر میکنم برای دانشگاه صرفه نداره که بخواد روی افرادی که خارج از اون ساختار و چارچوب و قاب قرار میگیرن و به قول ما آنکادر میشن کار کنه. چون فردا وقتی میخوان عملکردش رو بسنجن نمیگن چند تا از این استعدادهای غیر متعارف رو کشف کردی و گذاشتیشون توی مسیر مناسبش. خیلی راحت میگن چند نفر در مسیر متعارف یا همون اتوبان رفتن و به خط پایان رسیدن و حتی سریعتر به خط پایان رسیدن. حتی ساختارهایی هم مثل استعداد درخشان و خیلی از این انجمنها هم اون کارایی لازم رو ندارن برای اینکه بتونن واقعا به چنین افرادی کمک کنن. توی پرانتز دارم در مورد دانشگاههای ایران صحبت میکنم.»
آیدین سپس در مورد اولین منتور خود صحبت میکند. اینکه اواخر دورهی فیزیوپات و پیش از شروع دورهی استاجری، برای آشنایی با فضای بیمارستانی و مطرح کردن ایدههای اولیهی خود نزد دکتر علیرضا منجمی میرود و از ایشان راهنمایی میگیرد. او در ادامه در رابطه با ویژگیهای منتور خوب صحبت میکند. از نظر آیدین از ویژگیهای یک منتور خوب میتوان به «اختصاص دادن وقت، فرصت تجربه کردن کارهای مختلف و در دسترس بودن» اشاره کرد.
او در مورد تجربههایی که از منتورهای خود دریافت کرده است میگوید: «من در طول دوران دانشجوییام منتورهای زیادی داشتم که هرکدوم هم تاثیر خودشون رو داشتن و حتما توصیه میکنم از آدمهای مختلف و متنوع مشورت بگیرید. بعضیهاشون از اساتید جوون دانشگاه بودن که باهاشون کار کردم و در جایگاه منتور به من یاد دادن ولی محدود به اونها نبود. وقتی که شما رشد میکنید و بزرگتر میشید منتورهاتون هم یه مقدار میتونه بزرگتر، باتجربهتر و سرشلوغتر بشه… کسی که میخواد به شما مشورت بده و کمک بکنه هیچ وظیفهای نداره که این کار رو بکنه، اصلا براش خیلی هم دردسر داره، ولی دوست داره کمک کنه. مهمترین چیزی که باعث میشه یک نفر بخواد به شما کمک بکنه اینه که ببینه شما ارزشش رو دارید. ارزش وقت، انرژی و اون تجربهای که میخواد بهتون منتقل کنه.»
یکی از مهمترین قسمتهای صحبت آیدین دربارهی اهمیت خودشناسی است. او توضیح میدهد که منتورشیپ خوب یعنی اینکه فرد بتواند خود را بهتر و عمیقتر بشناسد و منتور خوب کمک میکند که عمق این شناخت بیشتر شود. در ادامه، او درباره یک مفهوم ژاپنی بهنام «ایکیگای» توضیح میدهد که چگونه میتوان در زندگی خوشحال بود.
پیشنهاد میکنیم که سخنرانی تدتاک تیم تاماشیرو در مورد ایکیگای را حتما ببینید.
آیدین توضیحاتی را دربارهی این مفهوم بیان میکند: «ایکیگای، ایدهآلترین نقطهایه که شما توی زندگیتون میتونید بهش برسید و دیگه خوشحالید و یه طورایی تهشه، این نقطه از طلاقی و تعادل بین چهار عامل بهدست میاد، یک، اون چیزی که شما دوست دارید، دو، اون چیزی که توش استعداد دارید، سه، اون چیزی که دنیا بهش اهمیت میده و چهار، اون چیزی که دنیا حاضره براش پول پرداخت کنه. شما برای اینکه بتونید به چنین نقطهای برسید، در وهلهی اول باید بدونید چی دوست دارید و توی چه کاری خوب هستید. برای همین خودشناسی خیلی خیلی مهمه.»
در رابطه با این موضوع استیو جابز نیز یک سخنرانی در سال ۲۰۰۵ در دانشگاه استنفورد دارد که بیان میکند: «اگر هنوز چیزی را که دوست دارید پیدا نکردهاید، به گشتن ادامه دهید.» نسخه کامل این سخنرانی را میتوانید در سایت دانشگاه استنفورد ببینید.
آیدین بر اهمیت خودشناسی تاکید ویژهای میکند و و در رابطه با مسیری که طی کرده و تجربههایی که در این مسیرها کسبکردهاست، توضیحاتی میدهد: «من داستان خودم رو گفتم برای اینکه تاکید کنم که این سفر دستیابی به ایکیگای، واقعا یک سفریه که سالها طول میکشه و اصلا معلوم نیست کی بهش میرسید و تازه اگر بهش هم برسید مثل اینکه تاریخ انقضا هم داره و مدام باید آپدیتش کنید. حالا اگر انتخاب میکنید که میخواید به ایکیگای برسید و آنکادر بشید، یادتون باشه که ممکنه طول بکشه و ممکنه مجبور بشید ریسکهای بزرگی بکنید. حتما مجبور میشید که خودتون رو از خیلی از بندها رها کنید، فقط به این امید که در حین سقوط، پرواز کردن رو یاد بگیرید و بله هیچ کس از اول پرواز کردن بلد نبوده و همه اونهایی که بالاخره پرواز کردن، اینو یاد گرفتن.»
از دیدگاه آیدین مهمترین و اصلیترین موضوعی که سبب توانمندی و موفقیت بیشتر برخی افراد نسبت به دیگران شده است این بوده که آنها یادگرفتند که چگونه یادبگیرند. بههمین دلیل از نظر آیدین اگر تنها یک مهارت را بتوانیم در دوران دانشجویی بیاموزیم آن یادگرفتن این است که چگونه یادبگیریم و میگوید: «این دقیقا مثل این میمونه که به غول چراغ جادو بگید که آرزو میکنم بتونم بینهایت آرزو کنم!»
دربارهی یادگرفتن اینکه چگونه یادبگیریم آیدین بیان میکند: «توی قدم اول میتونید کنجکاو باشید. دنبال موضوعات و مطالبی که براتون جذاب میان برید و بگردید تا بیشتر بفهمید. توی قدمای بعدی پیشنهاد میکنم که مدلهای مختلف یادگیری رو امتحان کنید و بفهمید شما چطوری بهتره براتون. آیا شما کسی هستید که اگر بندازنتون وسط یه کاری میرید ته و توش رو درمیآرید و یه جوری خودتون یاد میگیریدش؟ در واقع در عمل و در حین انجام کار یاد میگیرید؟ یا اینکه شما براتون بهتره که قبل از شروع کار بیان و همه قدمهای اون رو قدم به قدم براتون بگن و یه تصویر کلی از اون براتون ترسیم کنن و اینطوری خیلی بهتر میتونید یاد بگیرید و کار رو انجام بدین؟ شاید هم شما از اون دسته افرادی باشین که دوست دارید قبل از اینکه خودتون کار رو مستقلا انجام بدید، کنار دست یه متخصص بشینید و اول دقیق ببینید که اون چطوری کار رو انجام میده، بعد خودتون وارد عمل بشید.»
در ادامه آیدین در مورد سندرومی که به «اثر دانینگ کروگر» معروف است توضیحاتی ارائه میدهد که به نظر او بزرگترین مانع یادگیری بهویژه در دوران دانشجویی است. اثر دانینگ کروگر بیان میکند که افرادی که توانایی و دانش کمتری دارند خود را توانمندتر تصور میکنند و مهارتهایشان را بیشتر در نظر میگیرند. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید صفحه ویکیپدیا آن را مطالعه نمائید.
هفتهی گذشته از مخاطبان عزیز مدلینمگ و آنکادر درخواست نمودیم اگر سوالی در مورد فعالیت دوران دانشجویی دارند از ما بپرسند تا پاسخ دهیم. در انتها آیدین به تعدادی از این پرسشها پاسخ میدهد.
سوال: اگر توی دانشگاهی هستیم که امکانات کمتری داره چیکار میتونیم بکنیم؟
پاسخ: اگر توجه کرده باشید من بین صحبتهام هیچ تاکیدی روی دانشگاه نکردم. بهنظرم دانشگاه رو کلا از ابزارهای رشد خودتون کنار بذارید و روی پای خودتون وایستید. برید و بگردید و منتور مناسب برای خودتون پیدا کنید. حالا اگر دانشگاه هم تونست این وسط کاری بکنه براتون که چه بهتر ولی لنگ کسی و چیزی نمونید و راهتون رو پیدا کنید.
سوال: اینکه چندتا کار رو با هم انجام بدیم خوبه یا نه؟
پاسخ: بهنظر من اگر همزمان دارید چندین کار رو انجام میدید، دارید وقتتون رو تلف میکنید. نمیدونم، یه دانشجو مگه چقدر وقت داره که بخواد توی ۳ تا ۴ تا کار غیردرسی فعالیت بکنه؟ بعد توی هفته به هر کدوم از این کارها ۲ ساعت بیشتر نتونه وقت بده چه فایدهای داره؟ فکر میکنم به بهانهی تجربه کردن دارید خودتون رو گول میزنید. تجربه زمانی بهدست میاد که شما به یک کاری دل بدید و براش وقت بذارید نه اینکه از کنارش بگذرید که بادش بهتون بخوره. من به شدت موافق تمرکزم و خودم هم در طول دانشجویی تا حد زیادی این تمرکز رو داشتم و بسیار از نتیجهاش راضیام. بهنظر من یه کار دانشجویی در کنار درستون انجام بدید، تمومش کنید و برید سراغ کار بعدی. اگر هم میخواید برنده بشین بدونید توی هر کاری دارید چی رو تجربه میکنید و دارید چی رو یاد میگیرید. اینطوری احتمالا میتونید زنده بمونید!
سوال: تعادل برقرار کردن بین درس و کار رو چگونه رعایت کنیم؟
پاسخ: کلا توصیه میکنم برید و در مورد مدیریت زمان و مهارتهای مربوط به اون مثل اولویتبندی کردن بخونید و تواناییتون رو توی این زمینه افزایش بدید. اما بهطور کلی اینکه برای هر چیزی چقدر وقت بذارید کاملا به خودتون بستگی داره و اولویتهای شخصی شما.
سوال: کاری به جز تدریس کنکور هست که هم بشه ازش پول درآورد و هم به درد آیندهمون بخوره؟
پاسخ: به نظر من به جای این، کلا خوبه که برید دنبال ایکیگای خودتون، احتمالا همون طرفا یه چیزایی پیدا میشه.
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%