اپیزود یازدهم فصل یک آنکارد: مصاحبه با دکتر فریدون حق دوست
مهمان اپیزود یازدهم آنکادر، دکتر فریدون حق دوست است. فریدون در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پزشکی خوانده و در دوران دانشجویی بهعنوان دبیر کمیتهی تحقیقات فعالیت کرده است. او در حال حاضر دانشجوی phd بیماریهای ایجاد کنندهی سردرد در سیدنی استرالیا است. فریدون برای رسیدن به جایگاه کنونی خود مسیر متفاوتی را طی کرده است که در این قسمت از پادکست آنکادر، داستان زندگی و انتخابهای خود را بازگو و توصیههای مفیدی برای علاقمندان به تحقیق ارائه میکند.
ما در آنکادر تجربه و چالشهای انتخاب کسانی را که سعی کردند قاب و چارچوبهای رایج را کنار بگذارند و مسیری متفاوت برای خودشان انتخاب کنند روایت میکنیم.
اپیزود یازدهم از فصل یک آنکادر را در انکر بشنوید.
پادکست آنکادر از کجا بشنویم؟
پادکست آنکادر را کجا ببینیم؟
لیست مهمانان این فصل را در اپیزود صفر از فصل یک آنکادر ببینید.
خلاصه اپیزود یازدهم از فصل یک آنکادر
فریدون یک full time researcher موفق است که در حال پژوهش روی سردرد بهویژه میگرن است. مسئولیت وی در The George Institute for Global Health طراحی و انجام مطالعات کارآزمایی بالینی (Clinical trial)، مرور سیستماتیک (systematic review) و متاآنالیز است.
او در پاسخ به این سوال که چگونه مسیر phd را انتخاب کرده است بیان میکند که پس از قبولی در رشتهی پزشکی با هدف یک متخصص برتر شدن وارد این رشته شده است اما بر حسب اتفاق در ترم های اول با حوزهی تحقیقات آشنا شده و سپس با عضویت در کمیتهی تحقیقات دانشگاه این مسیر را آغاز کرده است. فریدون در ترم های بالاتر زمینهی سردرد را برای انجام فعالیتهای تخصصی خود انتخاب میکند و پس از فارغ التحصیلی تصمیم میگیرد که یک full time researcher باشد و برای تحقق آن phd را به اخذ تخصص ترجیح میدهد. فریدون به این پرسش که آیا هم اکنون به اخذ تخصص فکر میکند یا خیر، پاسخ میدهد که همچنان به این پرسش فکر میکند اما در حال حاضر تصمیمی برای آن ندارد و اگر زمانی به سمت اخذ تخصص برود، این کار را تنها برای موفقیت بیشتر در حوزهی ریسرچ و تحقیقات انجام میدهد.
فریدون دربارهی علاقهی خود به نقش یک full time researcher بیان میکند که جزء تولیدکنندگان علم بودن را دوست دارد و به دلیل علاقهی زیاد به این نوع فعالیت، آن را مانند یک تفریح، لذت بخش میداند.
فریدون در پاسخ به این پرسش که چه مسیری را از ابتدا تا به امروز طی کرده است بیان میکند که پس از فارغالتحصیلی به سربازی میرود. در ابتدا در ارتش و سپس، پس از موافقت بنیاد نخبگان وظیفهی سربازی خود را در آنجا میگذراند که در مجموع ۲۹ ماه زمان صرف آن میکند و در طی این مدت تلاش کرده است تا حد امکان به فراگیری زبان بپردازد. فریدون پس از سربازی همزمان شروع به ادامهی تحقیقات و تلاش برای اپلای و اخذ مهاجرت تحصیلی میکند. او ابتدا یک ایمیل برای دانشگاه King’s College London میفرستد که با وجود تایید و قبولی در آن، به دلیل عدم موفقیت در کسب اسکالرشیپ از آن صرف نظر میکند و تصمیم میگیرد شانس خود را برای مراکز دیگری امتحان کند که این تصمیم در مجموع به فرستادن ۲۰۰۰ ایمیل منتهی میشود. سرانجام پس تلاش فراوان و جستوجوهای مداوم خود به جایگاهی برمیخورد که آن را مناسب علاقه و شرایط خود میداند و پس از فرستادن درخواست، مصاحبه و تایید استادان سرانجام موفق به دریافت اسکالرشیپ و مهاجرت میشود.
فریدون اضافه میکند که بهدلیل طولانیشدن زمان گرفتن پذیرش، گاهی احساس ضعف و شکست داشته است و گاهی از جانب دیگران نیز با هم سن و سالهای خود مقایسه شده که سبب ایجاد احساس منفی در او شده است: «کار به جایی رسید که من نمیتونستم مریوان برگردم، فامیل رو نمیتونستم ببینم، سوالای مردم اذیتم میکرد، اعتماد به نفسم پایین اومده بود و روحیم خراب شده بود…» او در ادامه بیان میکند که با تمامی این شرایط بهدلیل واضح بودن اهداف و مسیر همچنان تلاشهای خود را ادامه داده است. در ادامه فریدون در پاسخ به این پرسش که پشتکار و انگیزهی لازم برای ادامهی مسیر را چگونه در خود ایجاد کرده است میگوید: «من یادمه اون موقعی که هی داشتم ایمیل میزدم و ریجکت میشدم کار به جایی رسیده بود که میدونستم دیگه دارم تسلیم میشم. بعد شروع کردم هرشب نیم ساعت کتابای انگیزشی میخوندم… انقدر خونده بودم دیگه تموم شده بود باید باز همون کتاب ترجمههای دیگهشو میخوندم. هرشب نیم ساعت برنامهی من این بود. همهی این کتابا البته یه چیز خیلی خوب میگفتن اونم اینکه باید تلاش کنی، بالاخره میرسی، ولی یه ایراد بزرگ توی این کتابا بود… ایرادش این بود که میگفت اگر موفق نشی مقصری! اما واقعا این شکلی نیست لزوما…» او در ادامه زیاد کارکردن و پشتکار داشتن در ادامهی یک مسیر را از ویژگیهای مثبت خود میداند و میگوید: «تسلیم میشم ولی یک شب! بعد دوباره برمیگردم سر کارم. احساس ضعف میکنم ولی بعد دوباره شروع میکنم» و در واقع این ویژگی را دلیل اصلی خود برای رشد و کسب فرصت های مناسب میداند.
فریدون در پاسخ به این پرسش که چه دیدگاهی به پذیرش شکست و توقف دارد، اشاره میکند که در مراحل مختلف از استادان خود که مسیر مشابه او را رفتهاند مشاوره گرفته است و سعی کرده است نقطه نظرات و دیدگاه آنان را نیز بداند. او میگوید: «الان که این پوزیشن رو گرفتم آدمیام که میتونم حرف بزنم. بگم بله آدم باید اینکارو بکنه اون کارو بکنه موفقیت این شکلیه ولی اگه این پوزیشن جور نمیشد همیشه ممکن بود همه بهم بگن تو اشتباه رفتی، بلد نبودی، باید این کارو میکردی اون کارو میکردی و خب واقعا این مسئله هست که همه به نتیجه نگاه میکنند و نتیجه خیلی مهمه…» او در ادامه در مورد نگرش خود اضافه میکند که معتقد است تلاش و زحمت کشیدن حتی در صورت شکست نیز ارزشمند است.
فریدون انتخاب کردن مسیر phd به جای مسیر معمول تخصص و صرف زمان جهت اخذ آن را یک خطر در زندگی خود میداند و در واقع معتقد است زمان مهمترین عاملی است که بر سر آن خطر کرده است.
فریدون در نصیحت به افرادی که علاقهمند به ریسرچ و حوزهی فعالیت او هستند بیان میکند که لازم است ابتدا افراد علاقه و اهداف خود را به صورت واضح و روشن بشناسند و سپس در صورت علاقهمند بودن به مسیر phd و تحقیقات آن را انتخاب کنند. او افراد را از انتخاب این مسیر بدون علاقه و تنها برای مهاجرت نهی میکند.
فریدون در نهایت و در پاسخ به پرسش آخر آنکادر، به خود بیست سالهاش توصیه میکند از آدمهای منفی فاصله بگیرد و مواظب روابط خود با آنها باشد. همچنین تلاش کند از روزهای خود بیشتر استفاده کند و لحظاتی از زندگی را که میتواند به شادی در کنار عزیزان خود سپری کند، به دلیل مشکلات و دغدغههای گذرا از دست ندهد.
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%
- Criteria 0%